به نام خالق هستی بخش
مقدمه :هدف از گذاشتن مجازاتهای خیلی سنگین و سخت برای عرضه کنندگان عمده ی مواد مخدر و روانگردانها، بازدارندگی و عدم گسترش این گونه مشاغل در جامعه است به عبارتی قانونگذار میخواهد با این قوانین جلو عرضه را بگیرد که از آن طرف تقاضایی به وجود نیاید اما در عمل آنچه مشهود است این است که علی رغم تمام این سختگیریها و مجازاتها از ابتدای انقلاب تاکنون همچنان نه تنها عرضه کمتر نشده که به تنوع وحجم آن نیز افزوده شده وبه دلیل عدم آشنایی افراد با عوارض اینگونه مواد تقاضا برای این مواد به شکل روزافزونی بالا میرود و از طرفی پس از معتاد شدن نیز علی رغم تحمیل هزینه های سنگین به فرد وخانواده ی او به دلیل ماهیت اعتیاد که میبایستی انگیزه ای خیلی قوی برای ترک دائمی در شخص ایجاد شود وبا وجود قوانین سهل گیرانه ی فعلی در مورد معتادین انگیزه ی چندانی برای ترک در افراد به وجود نمی آیدوحتی در صورت انگیزه ی ترک به دلیل بالا بودن هزینه های ترک اعتیاد اختیاری و ناقص بودن این پروسه که میبایستی تا بازتوانی و ایجاد اشتغال وبازگشت به خانواده واجتماع ادامه داشته باشد عمدتا تلاشها برای ترک کردن یا ترک دادن معتادین با شکست مواجه میشود.
حال دو سوال اساسی اینجا مطرح است اول اینکه دلیل کم اثر بودن مجازاتهای سنگین برای بازدارندگی افراد جامعه به سمت تولید توزیع وفروش مواد مخدر چیست ؟
برای پاسخ به این سوال باید به یک نکته ی اساسی دقت نمود وآن هم مسأله ی دلیل انتخاب شغل برای افراد جامعه است
آنچه که در تمام جوامع به عنوان عاملی مهم برای انتخاب یک شغل مطرح میباشد اول مقبولیت اجتماعی ودوم درآمد کافی برای ادامه ی زندگی است وچنانچه شغلی یکی ویا هردوی این فاکتور ها رانداشته باشد طبعا مورد انتخاب واقع نمیشودوحتی چه بسا به فراموشی سپرده شود حتی با اینکه منع قانونی هم نداشته باشدمثلا خیلی از مشاغل مرتبط باصنایع دستی قدیمی که زمانی به خاطر وجود این دو فاکتور بسیار جذاب وجمع کثیری به آن مشغول بوده اند اما در سالهای اخیر به دنبال مدرن شدن جامعه وعدم اقبال عمومی به محصولات آنان وبه قولی نبود تقاضا وبه تبع آن کم شدن درآمد حاصل از آن به تدریج کم وکمتر وحتی در برخی موارد به کلی به فراموشی سپرده شده اند اما در مقابل برخی مثل مقوله ی قاچاق در انواع گوناگون آن که با وجود منع قانونی و شدت برخورد با آنها همچنان در حال گسترش حجم وتنوع در آن هستیم که دراین مورد خاص مواد مخدر با اینکه مقبولیتی در مورد آن در جامعه وجود ندارد اما به دلیل مادیگرایی و برخی عوامل مخرب فرهنگی به دلیل وجود تقاضای روز افزون وبه تبع آن درآمد بسیار بالا با وجود منع قانونی و وضع مجازاتهای بسیار سنگین شاهد روی آوردن بسیاری از افراد جامعه به سمت آن وحتی سرمایه گذاری برای نوآوری وتنوع بخشیدن به آن هستیم
بنابر این آنچه در بحث مبارزه با مواد مخدر بایدمورد توجه جدی واقع شود تنها مبارزه با عرضه ی آن نیست بلکه قسمت جدیتر آن مبارزه با تقاضای روز افزون آن است که مشوق اصلی افراد در گرایش به بحث تولید و توزیع مواد مخدر میباشدودر سه حوزه میتوان به آن پرداخت بخش نخست آگاهی بخشی و پیشگیری وبخش دوم درمان افراد معتاد وسوم مجازات ومقابله جدی با معتادین
که متأسفانه در کشور ما در این مقوله ورود جدی وجود نداردو با مسامحه از کنار آن عبور میشوددر صورتی که در اسلام هم اینگونه عمل نشده مثلا در مورد ماده ی ممنوعه ای که در صدر اسلام مطرح بوده مثل شراب برای مصرف کننده ی آن مجازات سنگین تری از عرضه کننده ی آن در نظر گرفته شده است
حال سوال دوم که دراینجا مطرح میشود این است که با وجود صدماتی که فرد معتاد به خود وخانواده وجامعه ی خود میزند چرا در مورد آنان جرم انگاری و نگاه جدی به مقوله ی ترک ودرمان و بازتوانی وبازگشت به خانواده واجتماع ودر صورت امتناع مجازاتهای سنگین برای آنها وجود ندارد؟
از طرفی آیا برای کسی که با تولید وتوزیع در حد بسیار وسیع باعث نابودی واز هم پاشیدگی بسیاری ازافراد و خانوادهایشان شده با اعدام او جبران مافات میشود و خساراتی که از جرم او به اجتماع وارد شده ترمیم میگردد ودر صورت منفی بودن جواب مسوول جبران این خسارات کیست؟
شرح برنامه :در اینجاست که مسأله ی اساسی مطرح میشود و آن هم این است که هزینه های هنگفتی که به دلیل اعتیاد ومسائل مربوط به آن بر فرد وجامعه تحمیل میشود برعهده ی چه کسی باید تحمیل شود چرا به جای اعدام عرضه کنندگان عمده ی مواد مخدرکه هیچ خسارتی را جبران نمیکند نباید در قبال برداشتن آن با هزینه ی خود این افراد اقدام به ایجاد کمپهای مجهزو ترک و بازتوانی وایجاد شغل برای افراد معتاد کرد ؟
درتبیین وتوضیح بیشتراین مسأله بایدبه این نکته اشاره نمود که با اینکه در قوانین مربوط به مجازات قاچاقچیان عمده ی مواد مخدر مصادره ی اموال نیز وجود دارد اما در عمل آنچه اتفاق می افتد این است که چون فرد دیگر هیچ امیدی به زندگی خود ندارد سعی میکند لااقل برای نزدیکانش تا حد امکان اموال خود را باقی گذارد که با انواع ترفندهای قانونی وغیر قانونی جلوی مصادره ی بسیاری از اموال گرفته میشود اما وقتی به او فرصت جبران ما فات داده شود خودش با دل و جان هرچه در توان داشته باشد به کار میگیرد ومضایقه نخواهد نمودواز طرفی هزینه ی اضافی نیز بر دوش جامعه برای آنچه مسببان اصلی آن ایجاد نموده اند بار نمیشود.بنابراین ما دراینجا از سویی با وضع مجازاتهای سنگین برای معتادین مواد مخدر انگیزه کافی برای هدایت آنها برای مراجعه به کمپهای ترک مواد مخدرو باز توانی آنها را فراهم میکنیم واز سویی با برداشتن مجازات اعدام وجایگزینی آن با الزام افراد به جبران مافات با ایجاد کمپهای مجهز ترک و بازتوانی معتادین با ایجاد مراکز آموزش حرفه ودرآمد زایی برای آنان و کمک به چاپ وانتشار کتابها ومجلاتی که آگاهی افراد را درزمینه ی مواد مخدر وعوارض آن بالا میبرد بودجه ی لازم را برای این مهم فراهم نموده و بدین ترتیب با هزینه ی عرضه کنندگان عمده ی آن به مبارزه ی موثر با تقاضای روز افزون آن میپردازیم .
البته در بحث چرایی وضع مجازاتهای سنگین برای تولید کنندگان وتوزیع کنندگان عمده ی مواد مخدر وروانگردان از منظر دیگری نیز میتوان به آن پرداخت وآن هم انداختن تمام تقصيرهابرای معتاد شدن افراد بر گردن قاچاقچیان عمده ی مواد مخدر است در صورتی که اگر با ریزبینی وتعمق بیشتری به این موضوع نگریسته شود مشاهده میگردد،سلسله علتهایی در جامعه وجود دارد که افراد به اعتیاد کشیده میشوند که قاچاقچیان مواد مخدر در حلقه ی پایانی آن سلسله علتها قرار میگیرند و علتهایی مثل فقر وبیسوادی و بیکاری در صدر این سلسلهی علتها قرار میگیرند که اتفاقا یکی از دلایل مهم گرایش افراد به قاچاق این مواد هم محسوب میشود واگر از این منظر به قضیه نگریسته شود نه تنها قاچاقچیان مواد مخدر سر سلسله ی علتهای اعتیاد به حساب نمی آیند بلکه خود قربانی شرایط بد اجتماع دیده شده ومستحق کمک وبازتوانی و بازگشت مجدد به جامعه ،که با طرح فوق در حقیقت به باز توانی خود قاچاقچیان عمده ی مواد مخدر نیز کمک میشود. بنابراین با این طرح به جای حذف قاچاقچی او رابه همراه آسیب دیدگان از این بزه مخرب یعنی معتادین ،احیاء نموده و مجدد به جامعه برمیگردانیم.
والسلام من اتبع الهدی